Friday 29 September 2017

هفت نشانه ی یک مسیحی بالغ

موعظه:کشیش مهرداد فاتحی

مسیحی بالغ از طرز فکری درست برخوردار است و از مسیح و رسولان او الگو می گیرد.مسیحی بالغ مطابق با مرحله ای که بدان رسیده است رفتار می کند و زندگی همچون تبعه یک آسمان است.مسیحی بالغ نوبر و بیعانه جلال آینده را امروز تجربه
 می کندهمچنین بایستی تا بازگشت ثانوی مسیح ثابت قدم بود و در مشکلات مقاوم باشد.


Tuesday 26 September 2017

Leila Bayat i møte med den norske ambassaden


Den norske ambassaden i Teheran har søndag hatt et møte med Leila Bayat, kvinnen som ble utvist fra Norge i mars og straffet med piskeslag tirsdag.
Møtet skal ifølge TV 2 ha vart i fem timer, og temaet for møtet vardokumentenesom skal bevise at hun ble pisket for å ha drukket alkohol. I tillegg til hennes iranske advokat deltok også hennes norske advokat, Preben Kløvfjell, via Skype fra Oslo.
– Etter at vi sendte en begjæring til Utlendingsnemnda (UNE) om omgjøring har UNE og ambassaden tatt tak i saken, og vi har i dag hatt et møte med ambassaden og klient, sier han.
Kløvfjell er fornøyd med at norske myndigheter har handlet så raskt. Han har sendt en begjæring til UNE om å omgjøre utvisningsvedtaket så fort som mulig.
Bayat kom til Norge i 2009 og hadde med seg dommen på 80 piskeslag for å ha drukket alkohol. Likevel fikk hun avslag på asylsøknaden fordi UNE mente hun hadde fabrikkert dommen. Det ble derfor vurdert som trygt for 36-åringen å bli sendt tilbake til Iran.
Men tirsdag kom opplysningene om at iranske myndigheter hadde gjennomført dommen og gitt henne 80 piskeslag. Dette ble dokumentert med bilder og videoer av ryggen til kvinnen.
Både hennes egen advokat og flere iranske og norske menneskerettighetsadvokater frykter at offentliggjøringen av bildene kan gjøre at hun kan bli dømt til fengselsstraff og flere piskeslag for propaganda mot regimet.

Wednesday 20 September 2017

در میان تمام ادیان مسیحیت منحصر به فرد است.


مسیحیت منحصر به فرد است به معنای این که کاملاً انحصاری است.خداوند تنها یک راه برای مورد قبول واقع شدن انسان فراهم کرده و او با هیچ رقیبی مدارا نخواهد کرد. عیسی گفت: «من راه هستم» و نگفت: «من یک راه هستم».
مسیحیت منحصر به فرد است به معنای این که برکاتش کاملاً رایگان است. هر دین دیگری یک نوع نجات از راه اعمال خوب یا شایستگی و یا سرسپردگی می آموزد. اما مسیحیت یاد می دهد که نجات از طریق لطف خداوند است. نجات یک هدیه است. (افسسیان باب 9 آیه 8 و 9 : بنابراین, در اثر بخشش رایگان و مهربانی و توسط ایمانتان به مسیح است که نجات یافته اید و این کار شما نیست, بلکه هدیه خداست.) به طوری که شما جایزه ی خود را در اول مسابقه دریافت می کنید.
مسیحیت منحصر به فرد است به معنای این که یک نجات دهنده ارائه می کند. (متی باب 1 آیه 21 : او پسری خواهد زایید, و تو نام او را عیسی (یعنی نجات دهنده) خواهی نهاد, چون او قوم خود را از گناهانشان خواهد رهانید.) رهبران تمام دین های دیگر فقط معلم و الگو هستند و اینک مرده و در قبر هستند. مسیح جان خود را داد تا ایمان دار را از قرض گناهش نجات دهد. مسیح دوباره از مردگان برخاست و در قلب ایمان دار می زیستد تا او را از قدرت کناه نجات دهد. او ایمان دار را از آن خود و رستگار و دگرگون می کند. ( دوم قرنتیان باب 5 آیه 17 : کسی که از آن مسیح می گردد, تبدیل به شخص جدیدی می شود. او دیگر آن انسان قبلی نیست, او زندگی کاملاً تازه ای را آغاز کرده است.)
مسیحیت منحصر به فرد است به معنای این که یک اقتصاد منصفانه است. (رومیان باب 3 آیه 26 : در زمان حاضر نیز خدا از همین راه گناهکاران را به حضور خود می پذیرد, زیرا عیسی مسیح گناهان ایشان را برداشته است. اما آیا این بی انصافی نیست که خدا گناهکاران را بی گناه شمارد؟ نه, زیرا خدا این کار را بر اساس ایمانشان به عیسی مسیح انجام می دهد, یعنی ایمان به کسی که با خون خود گناهانشان را پاک کرده است.) تمام ادیان دیگر آموزش می دهند که خطاهای ستایشگر به سادگی بخشیده و گناهانشان زیر قالی پنهان می شود. اما توسط مسیح, جریمه گناه ( که همان مرگ است) حقیقتاً پرداخته شده است. عیسی به جای ایمان دار مرده و عدل الهی اجرا شده است. همان عدل, آزادی مجرم را مطالبه می کند, آزادی ابدی.
مسیحیت منحصر به فرد است به معنای این که مسیحیان خدایی دارند که محبت می کند در جایی که ستایشگران ادیان دیگر در ترس زندگی می کنند. خداوند ما «به قدری مردم جهان را دوست دارد که یگانه فرزند خود را فرستاده است» تا عدالت خود را اجرا کند, خشم خود را تسکین دهد و با دشمنان زننده خود آشتی کند. گناهکار تبدیل به یک فرزند عزیز می شود.
مسیحیت منحصر به فرد است به معنای این که بدترین خبر را برای انسان دارد, عذاب ابدی برای کسانی که توبه نمی کنند (متی باب 25 آیه 46 : و این اشخاص به کیفر ابدی می رسند, ولی نیکوکاران به زندگی جاوید خواهند پیوست) اما همین طور هم بهترین خبر را برای انسان دارد, زندگی جاوید و برکت برای کسانی که توبه می کنند. چیزی که کتاب مقدس درباره ی زندگی پس از این می گوید ( شکوه, عزت, آرامش و مزیت بهشت) قابل تصور نیست.
ولیکن انسان باید هر چه دارد را ترک کند تا همه چیز را در مسیح بیابد. غرور با تمام انواعش (خواست خود, تمجید خود, حفظ خود و غیره) باید تسلیم به یک زندگی مطیع به پادشاه, عیسی شود. (لقا باب 9 آیه 23 : سپس به همه فرمود: «هر که می خواهد مرا پیروی کند, باید از خواسته ها و آسایش خود چشم بپوشد و هر روز, زحمات و سختی ها را هم چون صلیب بر دوش بکشد و به دنبال من بیاید.») نادان نباشید و همه ی این ها را از دست ندهید!

مقاله از باب جنینگز

Saturday 16 September 2017

جملات ناب از عیسی مسیح

آسمونی در این مقاله جملات بسیار زیبا و حکمت آمیز از حضرت عیسی (ع) را برای شما خوبان تهیه کرده است.
خوشا به حال آنان که نیاز خود را به خدا احساس می‌کنند، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است.
خوشا به حال ماتم‌زدگان، زیرا ایشان تسلی خواهند یافت.
خوشا به حال فروتنان، زیرا ایشان مالک تمام جهان خواهند گشت.
خوشا به حال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیرا سیر خواهند شد.
خوشا به حال آنان که مهربان و باگذشت‌اند، زیرا از دیگران گذشت خواهند دید.
خوشا به حال پاک‌دلان، زیرا خدا را خواهند دید.
خوشا به حال آنان که برای برقراری صلح در میان مردم کوشش می‌کنند، زیرا اینان فرزندان خدا نامیده خواهند شد.
خوشا به حال آنان که به سبب نیک کردار بودن آزار می‌بینند، زیرا ایشان از برکات ملکوت آسمان بهره‌مند خواهند شد.
(انجیل متی،۱۰- ۱ :۵)

خداوند را بی‌جهت آزمایش مکن.
(انجیل متی، ۷ : ۴)
***********
فقط خداوند را بپرست و تنها از او اطاعت کن.
(انجیل متی، ۱۰ : ۴)
***********
نان نمی‌تواند روح انسان را سیر کند! بلکه فقط کلام خداست که می‌تواند نیاز درونی او را برآورده سازد.
(انجیل متی، ۴ : ۴)
***********
ثروت خود را بر روی این زمین نیندوزید زیرا ممکن است بید یا زنگ به آن آسیب رسانند و یا دزد آن را برباید. ثروت‌تان را در آسمان بیندوزید، در جایی که از بید و زنگ و دزد خبرینیست. اگر ثروت شما در آسمان باشد، فکر و دل‌تان نیز در آن‌جا خواهد بود.
(انجیل متی، ۲۱- ۱۹ : ۶)
از کسی ایراد نگیرید، تا از شما نیز ایراد نگیرند. زیرا هر طور که با دیگران رفتار کنید، همان‌گونه با شما رفتار خواهند کرد. چرا پر کاه را در چشم برادرت می‌بینی اما تیر چوب را درچشم خودت نمی‌بینی؟ چگونه جرأت می‌کنی بگویی، اجازه بده پر کاه را از چشمت در آورم در حالی که خودت چوبی در چشم داری؟ ای متظاهر، نخست چوب را از چشم خود درآور تا بهتر بتوانی پر کاه را در چشم برادرت ببینی.
(انجیل متی، ۵- ۱ : ۷)
***********
مرواریدهای خود را نزد خوک‌ها نگذارید چون قادر به تشخیص ارزش آنها نمی‌باشند. آنها مرواریدها را لگد مال می‌کنند و برگشته و به شما حمله ور خواهند شد. به همین ترتیبچیزهای مقدس را در اختیار انسان‌های بدکار نگذارید.
(انجیل متی، ۶ : ۷)
***********
بخواهید تا به شما داده شود. بجوئید تا بیابید. در بزنید تا به روی شما باز شود. زیرا هر که چیزی بخواهد به‌دست خواهد آورد. و هر که بجوید، خواهد یافت. کافی‌ست در بزنید که دربروی‌تان باز می‌شود. اگر کودکی از پدرش نان بخواهد، آیا پدرش به او سنگ می‌دهد؟ اگر از او ماهی بخواهد، به او مار می‌دهد؟ پس شما که این‌قدر سنگدل و گناهکار هستید، بهفرزندان‌تان چیزهای خوب می‌دهید. چقدر بیشتر پدر آسمانی‌تان برکات خود را به شما خواهد بخشید. اگر از او بخواهید.
پس آن‌چه می‌خواهید دیگران برای شما بکنند، شما همان را برای آنها بکنید. این است خلاصه‌ی تورات و کتب انبیاء.
(انجیل متی، ۱۲- ۷ : ۷)

Thursday 14 September 2017

بشارت مسیحی در اسلو

خداوند به ما برکت داد و توانستیم یک بار دیگر این خدمت را انجام دهیم







Tuesday 12 September 2017

jesus Not Dead

“Why do you seek the living among the dead? He is not here, but has risen.” (Luke 24:5–6)
The believers who saw the risen Christ with their own eyes and touched him with their hands spent the rest of their lives talking about the resurrection. For sure, they preached crucifixion and propitiation — the central hinge of the gospel message — but the message of the cross was not the most controversial thing they had to say in their day.
The claims the apostles made about Jesus’s death were wildly controversial, but they were persecuted and martyred not because of what they said about his death, but because of what they said happened next. The sermons in Acts are filled with the resurrection, showing over and over what it means for those who follow Christ. Almost no one debated that Jesus died, but the Jews violently refused to believe that he rose just three days later.
The Jews were not as offended by the two blocks of wood as they were by the empty tomb. The largest stumbling block was in fact a boulder, rolled away and preaching the resurrection of the Christ.
Jesus is not dead. And when he rose from the grave, against all of Satan’s lies and schemes, he guaranteed for you the greatest realities in the world. Two thousand years later, the resurrection still preaches God’s relentless commitment to win every victory for you, including these seven for Easter Sunday
.

1. God has defeated death for you.

Satan conspired with Judas, Pilate, and the Jewish leaders to kill the Author of life, but God raised him from the dead (Acts 3:15), “loosing the pangs of death, because it was not possible for him to be held by it” (Acts 2:24). And if you believe in him, death cannot hold you either: “Jesus said, ‘I am the resurrection and the life. Whoever believes in me, though he die, yet shall he live’” (John 11:25).
Jesus rose to prove that he had defeated death. Until he rose, death seemed to swallow up every ounce of life and hope from generation after generation. “For the wages of sin is death” (Romans 6:23), and “none is righteous, no, not one” (Romans 3:10). So, how could sinners have any hope of escaping death?
God had promised everlasting life centuries before, but the resurrection revealed it was certain for his chosen, redeemed, and adopted sons and daughters. Though many had lived and believed and died before him, Jesus was the firstborn from the dead (Colossians 1:18). And if there is a first, God means for more to follow him.

2. God has purchased all his promises for you.

Jesus rose to prove the Old Testament promises and warnings were truly from God. God’s promises have always been the only lifeline of hope for those of us living under the supreme death penalty. But the resurrection brought those promises into fuller and higher definition.
“They put him to death by hanging him on a tree, but God raised him on the third day and made him to appear, not to all the people but to us who had been chosen by God as witnesses, who ate and drank with him after he rose from the dead. . . . To him all the prophets bear witness that everyone who believes in him receives forgiveness of sins through his name.” (Acts 10:39–43)
The promises simply seem too good to be true — until we see God raise Jesus from the dead. Suddenly, what seemed so impossible to man was wonderfully possible and guaranteed with God.

3. God will judge every sin committed by you or against you.

While the apostle Paul was waiting in Athens, he preached, “[God] now commands all people everywhere to repent, because he has fixed a day on which he will judge the world in righteousness by a man whom he has appointed; and of this he has given assurance to all by raising him from the dead” (Acts 17:30–31).
Jesus rose to prove that he would one day judge all sins. Every sin we have committed, and every sin committed against us, brings God into question. Will justice prevail? Will we all be wiped away and thrown into hell? When God raised Jesus from the dead, he made clear that every sin would be punished — on the cross for all who repent, and in judgment for all who refuse.
If you are alive with Christ, there is now no condemnation for you (Romans 8:1), and no sin against you will be overlooked or excused by God.

4. God will restore everything wrong or broken in front of you.

The apostle Peter calls his fellow Jews to Jesus, saying, “Repent therefore, and turn back, that your sins may be blotted out, that times of refreshing may come from the presence of the Lord, and that he may send the Christ appointed for you, Jesus, whom heaven must receive until the time for restoring all the things about which God spoke by the mouth of his holy prophets long ago” (Acts 3:19–21).
Jesus rose to prove he would eventually return and make all things right. This last year provides another twelve months of evidence that this world is broken and breaking. And this Easter is another statement that our hope is as alive as Jesus. The world will be rid of sin, including all its causes and consequences. In God’s wise and loving plan, that day is not today. But today is a great day to stop beside the empty tomb, and remember what will be one day.

5. Your bondage to sin is great, but God really can set you free.

Peter healed a man lame from birth, inviting him to finally walk after all these years, in the healing name of Jesus. The priests came to arrest Peter and John, “greatly annoyed because they were teaching the people and proclaiming in Jesus the resurrection from the dead” (Acts 4:2). In custody and under trial, Peter boldly says,
“Let it be known to all of you and to all the people of Israel that by the name of Jesus Christ of Nazareth, whom you crucified, whom God raised from the dead — by him this man is standing before you well. This Jesus is the stone that was rejected by you, the builders, which has become the cornerstone. And there is salvation in no one else, for there is no other name under heaven given among men by which we must be saved.” (Acts 4:10–12)
Jesus rose to prove that you really can be saved from your sin. You do not deserve salvation, and you could never achieve it in your own strength and resolve. If Christ did not rise from the dead, hope would have lain next to him in the grave. But he is not dead, and therefore we have hope.
Sin condemns us to everlasting judgment and never-ending torture (Matthew 13:41–42; Revelation 14:11). And sin mercilessly enslaves us to death (Romans 6:16–20; Ephesians 2:1). But God. Christ rose to cancel our debt, nailing it to the cross (Colossians 2:14), and to set us free from sin for God. Paul preaches about the resurrection,
“For David . . . fell asleep and was laid with his fathers and saw corruption, but he whom God raised up did not see corruption. Let it be known to you therefore, brothers, that through this man forgiveness of sins is proclaimed to you, and by him everyone who believes is freed from everything from which you could not be freed by the law of Moses.” (Acts 13:36–39)
For our forgiveness and freedom, Christ has died, risen, and set us free (Galatians 5:1).

6. God will not only rescue you, but people from all over the world.

Jesus was the promised Messiah of Israel, but he did not die and rise only for ethnic Israel. Again, Paul preaches,
“I stand here testifying both to small and great, saying nothing but what the prophets and Moses said would come to pass: that the Christ must suffer and that, by being the first to rise from the dead, he would proclaim light both to our people and to the Gentiles.” (Acts 26:22–23)
Jesus rose to prove God had chosen people from everywhere in the world — not only from Israel, but from Asia, Africa, and America, too. His blood was sufficient to purchase people from every tribe and language and people and nation (Revelation 5:9). His death not only reconciles us to God, but reconciles us to one another across every conceivable barrier and boundary. And his resurrection is powerful enough to hold out hope to people everywhere on earth
.

7. No evil can disrupt God’s good plans for you.

The death of Jesus looked like the single greatest defeat God’s people had ever experienced. Instead of ascending to a throne and conquering his enemies, the promised King had been humiliated and crucified. But at the precise moment when it looked like evil had won, God was wielding every ounce of wickedness to accomplish his greatest victory. As Peter preaches to the Jewish officials,
“Jesus of Nazareth . . . delivered up according to the definite plan and foreknowledge of God, you crucified and killed by the hands of lawless men. God raised him up, loosing the pangs of death, because it was not possible for him to be held by it.” (Acts 2:22–24)
Jesus rose to prove that God is sovereign even over the worst evil in the world (Acts 2:23). In the ultimate act of rebellion and injustice, God was pivoting all of history, with love, to save and satisfy his people. And by raising his Son from the dead on Easter, he promised to work all things, including the hardest and most painful things in your life, for the good of all his sons and daughters.

Sunday 10 September 2017

مقاله ای در مورد دین مسیحیت

مقاله ای در مورد دین مسیحیت ” مقاله پیش روی مقاله ای در مورد آیین مسیحیت , زندگانی و تعالم حضرت عیسی , مرگ و رستاخیز حضرت عیسی , متون مقدس دین مسیحی , حضرت عیسی و رابطه وی با خدا , دیدگاههای عهد جدید در باره عیسی ,می باشد . با دانشنامه تی تیل همراه باشید .


آیین مسیحیت
نویسنده :ریچارد بوش وهمکاران ترجمه : عبدالرحیم گواهی
سرآغاز و تحولات اولیه
دین مسیحیت در چارچوب یهودیت قرن اول میلادی به وجود آمد. اولین پیروان حضرت مسیح (ع) از یهودیانی تشکیل میشد که اعمال و آداب دین یهودی را به طور کامل انجام میداند؛ اما نقطه اصلی وکانون توجه مسیحیان اولیه و حوادثی که آنان را از بقیه یهودیان آن عصر جدا ساخت، قضیه زندگی، مرگ و رستاخیز عیسی (ع)، چهره مرکزی این جنبش وحرکت [دینی] جدید بود. در مورد زندگی حضرت عیسی (ع) بسیار کمتر از آنچه محققان و صاحبنظران اشتیاق دارند، مطلب وجود دارد، اما روی هم رفته تاریخ بر زندگانی، مرگ و پارهای از تعالیم وی به درستی گواهی میدهد.
الف- منابع مربوط به زندگانی و تعالیم حضرت عیسی (ع)
1- عهد جدید: اطلاعات مربوط به زندگانی حضرت عیسی (ع) تقریباً جملگی از سه انجیل1 اول عهد جدید2 کسب شده است؛ اگر چه در منابع اولیه یهودی و رومی نیز ارجاعاتی به مسیحیت به عمل آمده است. اناجیل مزبور (واژه انجیل- Gospel – به معنای خبر خوش و بشارت آمیز است) مرقس، متیّ و لوقا تقریباً طرح اولیهای از بسیاری از حوادث تفصیلی زندگی حضرت عیسی (ع) و تفاسیر مربوط به اهمیت زندگانی مزبور را به دست میدهند.
علما و محققان دین مسیح، سه انجیل اول کتاب عهد جدید را به نام اناجیل سهگانه ملخّص یا مجمل3 میخوانند. واژه (synoptic ) از ریشه یونانی و به معنای تحت اللفظی «همراه دیدن» است. به عبارت دیگر این سه انجیل، اگر چه از لحاظ نقاط قوت و مورد تأکید تفاوت دارند، زندگی و تعالیم حضرت عیسی (ع) را از زاویه دید مشترکی می­بینند.
اکثر صاحبنظران مسیحی این فرضیه را میپذیرند که در میان متون مقدس مسیحیت، انجیل مرقس از همه جلوتر نوشته شده است، اگر چه در مجموعه کتاب مقدس فعلی در نوبت دوم آورده شده است. انجیلی که از همه جلوتر آورده شده، انجیل متی، در حدود ده تا بیست سال از انجیل مرقس متأخرتر است. انجیل سوم، متعلق به لوقا در همان حدود انجیل متی نوشته شده یا شاید هم کمی دیرتر، درحدود ده تا بیست و پنج سال پس از انجیل مرقس.برای صاحبنظران متون مقدس مسیحیت روشن است که مؤلفان اناجیل متی و لوقا به انجیل مرقس دسترسی مستقیم داشته و آن را به عنوان مبنای نوشتههای خود مورد استفاده قرار دادهاند. زمان نوشتن انجیل مرقس، یا قدیمی­ترین این اناجیل سهگانه، از ناحیه این صاحبنظران به حدود سالهای 70 میلادی، انجیل متی بین سالهای 80 تا 100 میلادی-که البته اجماع روی سال 85 میباشد- تخمین زده میشود. انجیل لوقا نیز بین سالهای 80 تا 100 نوشته شده و رأی محققانهتر علما روی حدود سالهای 90 تا 95 میلادی است.
در قرن نوزدهم، وقتی شباهتهای بین این اناجیل سه­گانه برای نخستین بار از یک دید آکادمیک مورد مطالعه قرار گرفت، محققان انجیلشناس شروع به این پرسش نمودند که ما این حقیقت که در حدود 95% از محتویات انجیل مرقس، تقریباً کلمه به کلمه در انجیل متی به چشم میخورد را چگونه میتوانیم توجیه نماییم؟ و نیز چه جواب بدهیم که تقریبا ً60% از متن انجیل مرقس، باز کلمه به کلمه در انجیل لوقا وجود دارد؟ روشن ترین جواب این است که بگوییم متی و لوقا باید از انجیل مرقس به عنوان مبنای نوشتهای خویش استفاده کرده باشند.
بدین ترتیب، مقایسه محتویات اناجیل موجز سه گانه مبیّن وابستگی ادبی متی و لوقا بر اثر مرقس میباشد، اما مقایسه اناجیل متی ولوقا نیز نمایشگر پارهای وجوه اشتراک در مطالب است که در انجیل مرقس یافت نمیشود؛ امری که نشانه آن است که متی و لوقا باید به منبع واحد و مشترک دیگری هم از مجموعه گفتار عیسی (ع) دسترسی میداشتهاند که از دسترس مرقس دور بوده است. بنابراین، باید منبع ناشناخته مکتوب دیگری هم وجود داشته که مبنای مطالب اناجیل متی و لوقا قرار گرفته است. علاوه بر این، فرازهایی در مورد حضرت عیسی (ع) و سخنان وی وجود دارد که تنها در انجیل متی یافت میشود و یا عباراتی که صرفاً در انجیل لوقا به چشم میخورد که این نیز حاکی از وجود یک سلسله روایتها و منابع شفاهی جداگانه است که بعضیشان تنها در دسترس متی و بعضی دیگر هم تنها در دسترس لوقا بودهاند.
بررسی تمثیل دانه خردل، که در فصل چهارم از انجیل مرقس آورده شده، این رابطه لفظی بین اناجیل سه گانه را به خوبی نشان میدهند.
انجیل لوقا، باب 13، آیات 19-18
انجیل مرقس، باب 4، آیات 32-30
انجیل متی، باب 13، آیات 32-31
آیه 18 – «پس گفت ملکوت خدا چه جیز را می ماند؟ و آن را به کدام شیئ تشبیه نمایم؟ دانه خردلی را ماند که کسی در باغ خود کاشت، پس رویید و درخت بزرگ گردید، به حدی که مرغان هوا آمده در شاخه­هایش آشیانه گرفتند» [1]
آیه 30- «و گفت: به چه چیز ملکوت خدا را تشبیه کنیم و برای آن چه مثل بزنیم؟ مثل دانه خردلی است که وقتی آن را بر زمین کارند کوچکترین تخمهای زمینی باشد، لیکن چون کاشته شد میروید و بزرگتر از جمیع بقول میگردد و شاخههای بزرگ می آورد، چنانچه مرغان هوا زیر سایهاش می توانند آشیانه گیرند.»
آیه 31-«بار دیگر مثلی برای ایشان زده و گفت ملکوت آسمان مثل دانههای خردلی است که شخصی گرفته در مزرعه خویش کاشت: و هر چند از سایر دانهها کوچکتر است ولی چون نمو کند بزرگترین بقول است و درختی میشود، چنانکه مرغان هوا آمده در شاخههایش آ شیانه می­گیرند.»
تمثیل خمیر مایه نیز به روشنی نمایشگر وصفی است که درآن متی و لوقا مطلب مشابهی را میگویند، اما انجیل مرقس درآن باره ساکت است. این مطلب نشان می­دهد که نویسندگان این دو انجیل باید به منبع مشترکی دسترسی میداشتهاند که در اختیار مرقس نبوده است و احتمالاً حدود بیست سالی از مرقس جلوتر بوده است. در متون زیر به شباهتهای لفظی دو انجیل یاد شده (متی و لوقا) و در نتیجه ضرورت فرض یک منبع مشترک بر ای آن دو، توجه فرمایید.
انجیل لوقا، باب 13، آیات 21-20
انجیل متی، باب 13، آیه 33
آیه 20: «باز گفت برای ملکوت خدا چه مثل آورم؟ خمیر مایهای را میماندکه زنی آن را گرفته در سه پیمانه آرد پنهان ساخت تاهمه مخمّر شد.» [2]
آیه 33: «و مثلی دیگر برای ایشان گفت که ملکوت آسمان خمیر مایهای را ماند که زنی آن را گرفته در سه کیل خمیر پنهان کرد تا تمام آنها مخمّر گشت.»
تمثیل ملکوت آسمان به مردی که تخم نیکو در زمین خود کاشت (انجیل متی، باب 13، آیات 30 – 24) نیز نمونه مطالبی است که تنها در این انجیل یافت شده و در اناجیل دیگر وجود ندارد. در مورد مطالبی هم که تنها در انجیل لوقا وجود دارند نیز داستان سامری خوب (انجیل لوقا، باب 10، آیات 37-29) نمونۀ جالب توجهی است.
به طور خلاصه اینکه اجماع علمای صاحبنظر این است که متی و لوقا هر دو از متن مکتوب مرقس استفاده کردهاند و اینکه هرگاه متی و لوقا مطلب مشترک و مشابهی در ارتباط با تعالیم حضرت عیسی (ع) دارند، هر دو از یک منبع اولیه – شاید مربوط به سالهای حدود 50 – که ناشناخته میباشد. بنابراین، انجیل مزبور بسیار بیشتر از بقیه رنگ و بوی کلامی دارد. این اناجیل که دراواخر قرن اول میلادی به رشتۀ تحریر درآمده است منعکس کنندۀ اصول نظری روبه رشد و توسعه در اجتماعی اولیه مسیحی بوه و بسیار کم با مسائل و مطالب تاریخی سرو کار دارد و بنابراین، با وجود اینکه در تاریخ کلام و الهیات مسیحی از اهمیت و نفوذ بسیار بالایی برخوردار میباشد، محققین و صاحبنظرانی که دربارۀ تاریخ مسیحیت و منابع و سرچشمههای آن مطالعه میکنند برای این انجیل ارزش تاریخی بالایی قائل نمیباشند.
2- منابع یهودی: سوای عهد جدید، مواد و مطالب معدود و قلیلی در مورد حیات و تعالیم عیسی میسح (ع) وجود دارد. چیزی که از همه به زمان زندگی حضرت عیسی (ع) نزدیکتر است، نوشتههای مورخ یهودی فلاویوس ژوزفوس4 میباشد. وی آثار خود را نزدیکیهای اواخر قرن اول میلادی به رشتۀ تحریر درآورده و در کتاب آثار باستانی یهودیان تاریخی از زندگی یهودیان تا روزگار خویش را عرضه داشته است. نامبرده، در جریان بررسیهای تاریخی خویش، میگوید:
«[آنانوس کاهن ارشد] دادگاه سانهدرین را تشکیل داد و برادر عیسی (ع) را که به نام مسیح خوانده میشد (اما اسمش جیمز بود) به همراه عدهای دیگر، در مقابل دادگاه حاضر ساخت و پس از متهم ساختن ایشان به تخطی از قانون، دستور داد تا همهآنها را سنگسار کنند.»]
متأسفانه حداکثر جیزی که از مطالب ژوزفوس، مورخ مشهور یهودی در قرن اول میلادی، دستگیر انسان میشود، شهادت مستقلی بر این مطلب است که درآن زمان، تعدادی از مردم حضرت عیسی (ع) را به نام مسیحا5 یا مسیح6 -که در زبانهای عبری و یونانی به ترتیب به معنای «مسح شده» می باشد- میشناختند.
به هر صورت، در مورد زندگی و تعالیم عیسی (ع)، ژوزفوس تنها منبع یهودی موجود نیست. منابع دیگری هم در دین یهود میباشند که پس از مصلوب شدن حضرت عیسی (ع) نوشته شده و بر موجودیت تاریخی وی- بدین معنی که وی موجودی واقعی در تاریخ بوده است- گواهی میدهند. به عنوان نمونه به عبارت زیر توجه کنید:
«آنها، در شب فصح، یشو7 [ناصریه] را حلق آویز کردند. و برای مدت چهل روز منادیای جلوی او میرفت و میگفت [یشوی ناصریه] «سنگسار خواهد گردید از آن روی که وی به سحر و جادوگری روی آورده مردم را فریب میداد و بنی اسرائیل را به انحراف می­کشانید. بگذارید تا هرکس که میخواهد بیاید و به دفاع از وی برخیزد.» اما کسی را مدافع وی پیدا نکردند و در نتیجه در شب فصح وی را اعدام کردند» [4]
این روایت متعلق به تلموذ بابلی در یک «بریتا»8 – حدیثی متعلق به قرن اول یا دوم میلادی یافت میشود. ارجاع دیگری درست پس از اشارۀ فوق به چشم میخورد:
«عیسی (ع) پنج پیرو و حواری داشت، متّای9، مکای10، مِستر11، بونی12 و توده13» [5] در مسیحیت این اسامی را به عنوان حواریون حضرت عیسی (ع) نمی­شناسند، زیرا که از روایتی خارج از سنت دینی مسیحیت نقل گردیده است. این عبارت که دیدگاه تاریخی یهودیت کلاسیک و قدیمی را به طور خلاصه بیان میدارند، از لحاظ تفاوتهایی که با اظهارات و شهادات استاندارد مسیحی دارند، حائز اهمیت میباشند. علاوه بر این، آنها شهاداتی مستقل از آنچه در عهد جدید دربارۀ عیسی (ع) آمده، می­باشند.
3- منابع رومی: آنچه در روایات رومی نقل گردیده؛ منابع و مراجع دیگری به غیر از منابع مسیحی، پیرامون حیات و تعالیم حضرت عیسی (ع) میباشد. هر چند که متأسفانه، برای پژوهشگران تاریخ اولیه مسیحیت، هیچ سند مضبوط و رسمی رومی در دست نیست. هیچ سند حقوقی درمورد محاکمه و یا حتی وجود حضرت عیسی (ع) وجود ندارد.
تاسیتوس، مورخ رومی، در کتابی که در سال 115 میلادی در باب توصیف حکومت و سلطنت امپراتور نرون مینویسد، اشاراتی نیز به مسیحیت و شخص حضرت عیسی (ع) به عمل میآورد. وی در مورد آتش سوزی که در سال 64 میلادی سراسر روم را فرا گرفت، سخن می گوید واظهار میدارد که خود نرون این آتش را روشن کرده بود، اما از کنترل وی خارج گردید.
«اما تمام تلاش و کوشش مردمان، همۀ بزرگی و توانایی امپراتور و شفاعت خدایان برای تخفیف و تسکین افتضاح و رسوایی و از میان بردن این اعتقاد که آتش به فرمان امپراتور روشن شده بود، کافی به نظر نمیرسید؛ بنابراین، امپراتور نرون برای خلاصی از دست این شایعه، طبقهای از مردم را که غالباً به نام مسیحیان خوانده میشدند و به خاطر اعمال و عقاید زشتشان مورد نفرت و کراهت شدید بودند، متهم نموده و به سخت ترین وجه مجازاتشان کرد. کریستوس (مسیح) که نام این گروه از وی گرفته شده، در زمان سلطنت تی بریوس14 به دست مأمور رتبۀ امپراتوری، پونتیوس پیلیت15، اعدام شده بود. این اعتقاد خرافی شرورانه و خطرناک، که برای مدت کوتاهی متوقف شد، مجدداً نه تنها در یهودیه، سرمنشأ این شیطان، بلکه حتی در روم نیز سر برآورد، جایی که هر حرف پست و خفت آوری از هر کجای عالم که باشد برای خود میدان و پیروانی پیدا میکند.»
این عباراتی که از تاسیتوس نقل کردیم مطالب دیگری نیز در باب جزئیات شکنجه و آزاری که نرون بر مسیحیان اولیه وارد کرده بود (اولین تعقیب و ازار رسمی مسیحیان که تنها به مدت یک هفته به طول انجامید) و همچنین اعتقاد مؤلف بر اینکه نرون بی جهت در این مورد مسیحیان را سرزنش میکرد، آورده شده است. نکتۀ قابل توجه در روایت یاد شده این مطلب است که سرکوب جنبش مسیحی صرفاً مقدمهای بر ظهور مجدد و گسترش یافتهتر آن در سرتاسر روم در سال 64 میلادی گردید. این چیزی نیست که در این زمینه از زبان خود مسیحیان گفته شده باشد، بلکه شهادتي خارجی است بر حضور یک اجتماع مسیحی در روم، سالها پیش از آنکه هیچ یک از اناجیل عهد جدید نوشته شده باشند.
مورخین دیگر رومی، نظیر سوئتونیوس16 نیز تذکرات و اشارات مختصری دربارۀ مسیحیت دارندکه روی هم رفته تاریخ اولین روزهای دین مسیح را قدری روشنتر می­کنند، اما سایر مورخان، هیچ کدام به اندازۀ تاسیتوس، جنبۀ وجود تاریخی داشتن حضرت عیسی (ع) را روشن نکردهاند.
4- منابع مسیحی جدای از عهد جدید: آنچه در مورد زندگی و تعالیم حضرت عیسی (ع) در اناجیل کتاب عهد جدید آمده تنها مدرک و شاهد از منابع مسیحی بر این موضوع نیست، بلکه منابع دیگری نیز در داخل سنت دین مسیحیت وجود دارد که به نام اناجیل مشکوک یا مجعول (یعنی اناجیلی که در زمرۀ کتب مقدس مسیحیت پذیرفته نشده است) خوانده میشد. بیشتر این اناجیل در سالهای پس از میانۀ قرن دوم نوشته شده و جاهای خالی روایاتی را که در عهد جدید آمده است، پر میکند. در این مجموعه آثار، خصوصاً مطالب و داستانهای زیادی دربارۀ دوران کودکی و جوانی حضرت عیسی (ع) وجود دارد- اطلاعاتی که اگر از ناحیۀ محققان و صاحبنظران مسیحی به عنوان مطالبی خیالی قلمداد نمیشد، بسیار سودمند و باارزش بود.
روی هم رفته، با وجود اینکه اطلاعاتی که در این منابع مجعول و مشکوک رومی، یهودی و مسیحی اولیه یافت میشود جالب توجه و برای دانش پژوهانی که روی تاریخ مسیحیت در سالهای اولیۀ ظهور این دین کار میکنند، تا حدودی با ارزش است، با این وجود کسی که دنبال اطلاعات واقعیتر در مورد بنیانگزار دین مسیحی است، ناگزیر باید به کتاب عهد جدید روی آورد. در آنجاست که می توان به قابل اعتمادترین اطلاعات در مورد زندگی و تعالیم عیسی مسیح (ع) دست یافت.


ب – زندگی و تعالیم حضرت عیسی (ع)
1- زندگی حضرت عیسی (ع): به دست دادن شمایی از وقایع عمده زندگی حضرت عیسی (ع)، به جهت اینکه دادههای تاریخی کمی در این مورد وجود دارد،کاری غیرممکن است. بر مبنای شهادات محدود منابع رومی و یهودی، و با استفاده از ارجاعات و اشارات عهد جدید به اعدام حضرت عیسی (ع) توسط پنتیوس پیلات، تاریخ مصلوب شدن وی را میتوان حدود سالهای 30 میلادی دانست. به دست دادن تاریخ تولد وی، به دلیل محاسبات غلط تقویم در آن سالهای اولیه، کار نسبتاً مشکل تری است. لوقا، سال تولد حضرت عیسی (ع) را سال ششم قبل از میلاد میداند که در آن سال یک سرشماری رسمی راکوئی رینیوس17به عمل آورد. متی این تاریخ را قبل از مرگ هرود، که در سال چهارم پیش از میلاد اتفاق افتاد ، میداند. بر مبنای مندرجات این دو انجیل، حضرت عیسی (ع) در بیت اللحم (از شهرهای یهودیه) متولد شده است؛ اما وی در کنار والدین18 خود در ناصریه سکنی گزیده ،حرفۀ پدر خویش، نجاری را دنبال نمود. گفته شده که وی برادران و خواهرانی هم داشته است. نام مادرش [حضرت] مریم (س) بوده است و پدرش نیز، که قطعاً قبل از سال 30 میلادی مرده است، به نام یوسف بوده است.
روایات سنتی اناجیل “متی” و” لوقا” در مورد اینکه حضرت عیسی (ع) از مادری باکره به دنیا آمده که روح القدس بر وی نازل گردیده و او را حامله نموده است، مبیّن اهمیت خاص حضرت عیسی (ع) برای مسیحیان اولیه است.
به همین ترتیب، مطالبی که در مورد نسب و دودمان حضرت عیسی (ع) در انجیل متی، باب 1، آیات 17-1 و انجیل لوقا، باب 3، آیات 34-23، آمده، بر اهمیت دینی حضرت عیسی (ع) در تاریخ یهود -برحسب اجتماع اولیه مسیحیان- اشاره میکند؛ چون در این شجره نامهها، حضرت عیسی (ع) از اعقاب حضرت داود (ع) – پیامبر و پادشاه مقتدر یهودیان- معرفی شده است. در مورد میان سالی و جوانی حضرت عیسی (ع) بسیار کم میدانیم و روایاتی هم که در عهد جدید آمده به احتمال زیاد جنبۀ اساطیری دارد.
بدون شک حضرت عیسی (ع) به زبان استاندارد یهودیان فلسطینی آن عصر، زمان سامی آرامی، سخن میگفته است. سخنان وی تنها به زبان یونانی، زبان عهد جدید، به ما رسیدهاند. اما میتوان گفت که آنها، در همان سالهای اولیه پس از مرگ وی از زبان آرامی به یونانی ترجمه شدهاند. در متن یونانی عهد جدید میبینیم که در چند مورد، واژههایی آرامی با همان تلفظ اصلی منتهی با حروف یونانی نقل گردیدهاند، از جمله در انجیل مرقس، باب 5، آیه 41، باب 7، آیه 34؛ باب 14، آیه 36، و باب 15 ،آیه 34.
به استثنای مطالب مربوط به تولد و دوران کودکی عیسی (ع) در اناجیل متی و لوقا، اناجیل ملخص سه گانه تنها با حیات عیسی (ع) پس از غسل تعمید وی سر و کار دارند.
در حدود سالهای 28میلادی، پیامبر موعظهگری به نام حضرت یحیی (ع) در دامنۀ درۀ اردن ظاهر شده، مردم را به توبه و اقرار به گناهان خویش دعوت میکرد و از حکم و جزای الهی که در پیش بود سخن میگفت. مردم، به عنوان سمبل و نشانۀ توبه، تعمید (شستشو) میشدند. در بین کسانی که برای تعمید مراجعه میکردند یکی هم جوانی به نام عیسی (ع) بود. مطابق نوشته انجیل مرقس، در آن زمان حضرت عیسی (ع) به مکاشفهای نایل آمد.
«و واقع شد درآن ایام که عیسی از ناصرۀ جلیل آمده در اردن از یحیی تعمید یافت. و چون از آب برآمد در ساعت، آسمان را شکافته دید و روح را که مانند کبوتری بر وی نازل میشود؛ و آوازی از آسمان در رسید که تو پسر حبیب من هستی که از تو خشنودم.» (انجیل مرقس، باب 1، آیات 11-9).
جوهر پیام تعمید این بود که روز حکم و قضای الهی بسیار نزدیک بوده، ممکن است دیگر چندان وقتی برای توبه باقی نمانده باشد. حضرت یحیی (ع) که مخالفت مقامات دولتی را برانگیخته بود، ‌سرانجام دستگیر ‌زندانی و اعدام گردید. دستگیری وی ، نقطه شروع حرکت و موعظه و خطابه خود عیسی (ع) بود.
در روایات مسیحی آمده است که در آن هنگام حضرت عیسی (ع) به یک تبلیغ همگانی دست زده و از جمله مریدان و حواریون را به دور خود جمع مینمود. وی کارهای تبلیغی خود را با این حواریون آغاز کرده ‌برای مرکز فعالیتهای خویش نیز خانه یکی ازمریدانش به نام سیمون پیتر19 در کفر ناحوم به تبلیغ و موعظه پرداخته و سپس به شهرهای دیگر حرکت کرد. در عهد جدید میخوانیم: « مردم برای مداوای بیماریهای خویش و نیز شنیدن خطابههای عیسی (ع)، گروه گروه به سمت وی روی می آوردند. نحوه تعلیم وی نیز به شکل تمثیل، داستانها و یا نقل قولهای کوتاهی بود که وجه تشابهی با یک واقعیت دینی داشتند.» در پارهای از مواقع تمثیلات موجود دراناجیل دارای یک مضمون اخلاقی میباشند،اما در مواردبسیاربیشتری به عنوان راهی برای توصیف اینکه چگونه عمل میکند به کار گرفته میشوند.
اناجیل سه گانه مدعیاند که حضرت عیسی (ع)، در خلال دوران تبلیغ خود به صورت یک پیامبر دوره گرد، قطعاً‌ به معالجه بیماران میپرداخت. چیزی که با اطمینان کمتری میتوان از آن سخن گفت روایاتی است که در مورد انجام یک سلسله معجزات خارق العاده وی نقل شده است. با این وجود در اناجیل کتاب مقدس مواردی از معجزات حضرت عیسی (ع) وجود دارند -که بهتر است آنها را به عنوان «اعمال عجیب و شگفت آور» بخواینم تا اینکه بگوییم مطلق شکستن قوانین طبیعی بودهاند، چون در قرن اول میلادی هنوز این قوانین حتی درست شناخته نشده بودند-20 که در خدمت این اعتقاد و ایمان پس از رستاخیز عیسی از قبر مسیحیان قرار میگیرند که خداوند تبارک و تعالی از طریق عیسی مسیح (ع)، در جهان حضور داشت.
همان طورکه شهرت حضرت عیسی (ع) در این دوران فعالیتهای تبلیغی گسترش می­یافت بسیاری از یهودیان وی را به چشم ناجی ملی و سیاسی، در‌آن دورانی که فشار و استثمار رومیها در فلسطین رو به افزایش بود، مینگریستند. بسیاری از مردم او را یکی از پیامبران خدا قلمداد میکردند؛ بعضی دیگرنیز از نفوذ شخصیت ،‌ جازذبه، شهرت و روایاتی که در مورد قدرت روحی او بیان میشد، دچار خطر و تهدید شده بودند. تعالیم و مداوای بیماران تأثیر چشمگیری، از جنبههای مثبت و منفی، بر جای گذاشته بود.
2- تعالیم عیسی (ع) درباره ملکوت الهی: ترجیع بند و تکیه کلام پیام عیسی (ع) این بود که: «ملکوت خداوندی بالای سر ماست». روشن است که این مفهوم، آن گونه که از دهان عیسی خارج میشد، اشاره به مکان خاصی نداشت.
عبارت «ملکوت خداوند» در واقع به دوران قبل از ظهور حضرت عیسی (ع) تعلق داشته، پیش از این نیز در روایات یهودیان پیرامون مسیحا آمده بود، که در آنجا نیز نوعی طنین و صدای رسای سیاسی داشت. واژة عبری «ملکوت»21 که به سلطنت ویا ملکوت الاهی ترجمه می شود،بیش از آنچه مبین قلمرو این سلطنت باشد، به إِعمال حکومت الهی اشاره دارد.
در تمثیلات عهد جدید که با این تشبیه شروع میشود که – «ملکوت خداوند شبیه … می باشد»- تصور عیسی (ع) در مورد طبیعت واقعی ( در مقابل تصورات همگانی رایج در قرن اول میلادی ) ملکوت خداوند تعلیم داده شده است. اما این سلطنت و ملکوتی که عیسی (ع) تعلیم داده است چیست؟ مطابق روایات عهد جدید، عیسی (ع) آن را از دو وجه مختلف در نظر میگرفت: یکی سلطنت و ملکوتی که به آینده تعلق داشت و دیگری ملکوتی که هم اکنون و در این دنیا وجود داشت- گویی که در بین شنوندگان سخنان وی حاضر بود.
3- تعالیم عیسی (ع) دربارة خداوند: تعالیم عیسی مسیح (ع) در باب حکومت اخروی خداوند مشخصاً‌ روی نزدیک بودن (قربت) خداوند تأکید داشت. خداوند آن وجود الهی است که میتواند با انسانها سخن گوید. او کسی است که می تواند به دعای مردم پاسخ گوید و این کار را نیز می کند. او بخشنده و بالاتر از همه چیز، رحمان و رحیم است.
این مطلب که خداوند قبل از توبه و پشیمانی، افراد را میبخشد درتعالیم عیسی (ع) دربارة ملکوت خداوند به وضوح به چشم میخورد. نام مشخصی که حضرت عیسی (ع) برای خداوند به کار میبرد «ابا»22 بود، که یک واژه زبان آرامی است که بهترین ترجمه آن به انگلیسی واژه خودمانی «پدر»23 میباشد- واژهای آشنا، با نوازش و محبت و بسیار صمیمی (و، طبق نظر یهودیان، به همین دلیل هم گستاخانه و مبتنی بر غرور!). احتمال دارد که حضرت عیسی (ع) مفهوم پدر بودن خداوند را به طریقی مورد تأکید قرار می دادکه در واقع چندان هم از تفکر سنتی یهود، آن گونه که درکتاب یوشع نبی (در تورات) آمده، متفاوت نبود؛ زیرا در آن جا نیز خداوند به صورت پدری محبت آمیز و بخشنده تصویر شده بود. هر چندکه این مژده اساسی یا خبر خوش که خداوند گناهکاران را می بخشد، مطلب جدید (یا تجدید مطلبی نو) در تعالیم عیسی (ع) در قرن اولیه میلادی بود.
اما «پدر بودن»24 متضمن چه معنایی است؟ و ممکن است بر چه چیز اشاره و دلالت داشته باشد؟ در مرحله نخست این واژه به معنای رابطه ای آشناست، نوعی خوبی توأم با مراقبیت و نگرانی، همچنین، آن گون که از تعالیم عیسی (ع) در عصر حاضر بر میآید، متضمن نوعی اقتدار، برتری، حکومت و تسلط است. در واقع، وقتی حضرت عیسی (ع) از خداوند با واژه «ابّا» (ابّ) نام میبرد منظورش اشاره به مهربانی، مراقبت و مواظبت دلسوزانه، قدرت وجلال، اقتدار و اعتبار، بخشندگی وا متناع از عفو، و قضاوت و مجازات بندگان بو د و هر چند که این واژه مورد استخدام حضرت عیسی (ع) ممکن بود از لحاظ نزدیکی و محرمیت [بندگان] با خداوند تا حدودی کفر آمیز به نظر آید، تردیدی نیست که تأکید وی بر قدرت و اقتدار مطلق [خداوند به عنوان یک] پدر بود.
4- تعالیم اخلاقی عیسی (ع): حضرت عیسی (ع)، سوای تعلیم ویژه و اختصاصی خویش در مورد نزدیک بودن ملکوت و پدر بودن خداوند، بر اخلاقیات تأکید داشت. تعالیم اخلاقی وی به طور طبیعی از آنچه او در مورد اینکه حکومت خداوندی در ملکوت الهی­اش شبیه به چه معناست، تبعیین میکند: اینکه حکم و فرمان الهی بر رحم و بخشش تمرکز دارد. نقطه تأکید و قوت این جنبه از تعالیم وی بیشتر روی روابط انسانی است تا افراط در مراعات قانون شریعت؛ نظیر آداب دینی، محرّمات مذهبی و نظایر اینها که در آن ایام در بین بعضی فرقههای یهود جریان داشت.مردان و زنان باید به عنوان پسران و دختران خداوند در کنار یکدیگر زندگی کنند و خود را آماده روزی سازند که سلطنت عدل و راستی و درستی الهی برقرار خواهد شد. آنها باید زندگیشان نیز بر طبق الگوی تعدادی خواهر و برادر باشد. طبق تعالیم حضرت حضرت عیسی (ع) عشق و محبت که منعکس کننده رحم و شفقت فیض گونه الهی است، باید عامل برانگیزاننده انسانها باشد. و این عشق و محبت باید در تمامی شعاع روابط انسانی پرتو افکند و هیچ کس که دارای نژاد و یا قومیتی متفاوت است، نباید از این تعهد به رفتار مودت آمیزی استثنا شود. مطابق تعالیم حضرت عیسی (ع)، قانون اخلاقی که بر عشق و محبت- یعنی عدالت، راستی و درستی و بالاتر از همه رحم و بخشش – متکی است قانون یهودی مبتنی بر رعایت افراطی احکام و قواعد شریعت را کنار می گذارد. همان طورکه در ملکوت خدا بخشش، رأفت و پذیرش افراد، قبل از خواسته های حقوقی واخلاقی مطرح می شوند،به همین ترتیب نیز باید این امور در روابط شخصی بین افراد از ارجحیت برخوردار باشند.
از نظر بسیاری از مسیحیان تعالیم اخلاقی حضرت حضرت عیسی (ع) به بهترین وجه در فرمان دوگانه محبت در انجیل مرقس، باب 12، آیات 31- 28، وانجیل لوقا، باب 10، آیات 28- 25 تلخیص شده است.
«و یکی از کاتبان چون مباحثه ایشان را شنیده و دید که ایشان را جواب نیکو داد، پیش آمده از او پرسید که اول همه احکام کدام است؟ عیسی او را جواب داد که: اول همه احکام این است که بشنو ای اسرائیل ! خداوند، خدای ما، خداوند واحد است. و خداوند ، خدای خود را به تمامی دل و تمامی جان و تمامی خاطر و تمامی قوت خود محبت نمای که اول از احکام این است. و دوم مثل اول است که همسایه خود را چون نفس خود محبت نمای. بزرگتر از این دو حکمی نیست» .(انجیل مرقس، باب 12، آیات 31- 28).
در روایت مرقس حضرت عیسی قانون جدیدی را به دست نمیدهد و بلکه از عهد عتیق نقل قول میکند و او و کاتب بر این نکته توافق میکنند و اما، در روایت لوقا، این حکم دوگانه را یکی ا زحقوقدانان (کُتّاب) به دست داد:
«ناگاه یکی از فقهاء برخاسته از روی امتحان به وی گفت: ای استاد ! چه کنم تا وارث حیات جاودانی گردم؟ به وی گفت: در تورات چه نوشته شده است و چگونه میخوانی؟ جواب داده گفت: اینکه خداوند، خدای خود را به تمام دل و تمام نفس و تمام توانایی و تمام فکر خود محبت نمای و همسایه خود را نیز مثل نفس خود دوست بدار. گفت: نیکو جواب گفتی، چنین بکن که خواهی زیست». (انجیل لوقا، باب 10، آیات 28-25)
ج – مرگ و رستاخیز عیسی (ع) و اهمیت آنها
عیسی مسیح (ع)، پس از آن که مدت کوتاهی در سرزمین مادری خویش به تعلیم و مداوای مردم مشغول بود به اورشلیم سفر نمود و طبق آنجه روایات مسیحی میگویند، زمانی که وی در یک راهپیمایی
دراماتیک به شهر وارد شد، یک هفته قبل از عید فصح بود و پس از یک سلسله اقدامات چشمگیر در معبد بزرگ شهر و جاهای دیگر که نمایش حضور ایشان در شهر بود، حضرت عیسی (ع) و پیروانش به
بیت هانی25 در حومه اورشلیم رفتند. اقداماتی که وی در زمان عید فصح واطراف آن در بیت المقدس به عمل آورد از دید مقامات مذهبی یهود بسیار شرک آمیز و زشت و نفرت آور جلوه کرده و مقامات رسمی رومی شهر نیز آنها را انقلابی و از لحاظ سیاسی پراهمیت قلمدادکردند و رأی و فتوایی که در ادارههای رسمی علیه حضرت عیسی (ع) به گوش میرسید این بود که بایست وی را اعدام نمود. لذا فرمان دستگیری وی صادر گردید که در نتیجه، به کمک یکی از حواریونش، او را دستگیر و زندانی ساختند. ابتدا مقامات محلی او را محاکمه کردند و سپس به محضر پونتیوس پیلات آورده شد، فرمانداری که تاریخ روم او را فردی بی نهایت دمدی مزاج و ستمگر می شناسد.


عیسی مسیح (ع) در روز جمعه هفته فصح توسط رومیان اعدام گردید. وی به دست و یا به فرمان مقامات یهودی اعدام نشد؛ هر چند که ایشان نیز با وی مخالف بودند. وی را به یک تخته چوب بزرگ که به شکل صلیب بر قطعه چوب دیگری سوار شده بود، میخ کوب کردند؛ و بدین ترتیب، آن حضرت به تدریج و با تحمل درد و رنج فراوان از دنیا رفت.26 این مرگ، خود مقدمهای بر یک سلسله حوادث دیگری بود که هنوز در راه بود.
قدیمیترین روایتی که در عهد جدید در مورد مرگ حضرت عیسی مسیح (ع) وجود دارد، بدین مضمون است که به اعتقاد حواریون حضرت عیسی (ع)، آن حضرت در روز سوم از مرگ خویش [توسط خداوند تبارک و تعالی] به آسمانها برده شده است:
«زیرا که اول به شما سپردم آنچه نیز یافتم که مسیح بر حسب کتب در را ه گناهان ما مرد. و این که مدفون شد و در روز سیم به حسب کتب برخاست. و اینکه به کیفا (پیتر) ظاهر شد، و بعد از آن به آن دوازده نفر. و بعد از آن به زیاده از پانصد برادر یک بار ظاهر شد که بیشتر از ایشان تا به امروز باقی هستند، اما بعضی خوابیدهاند (مردهاند). از آن پس به یعقوب ظاهر شد و به جمیع رسولان و آخر از همه بر من مثل طفل سقط شده ظاهر گردید [منظور بر پولس رسول است].»
(رساله اول پولس رسول به قرنتیان، باب 15، آیات 8-3)
این روایت، که تقریبا ًدر حدود سالهای 55 میلادی به رشته تحریر درآمده، اهمیتِ در مرکز قرار داشتنِ مرگ و رستاخیز عیسی (ع) در دین مسیحیت را نشان میدهند. فارغ از اینکه روایات مربوط به رستاخیز و ظهور مجدد حضرت حضرت عیسی (ع) بر تعدادی از پیروان و حواریون خود در عهد جدید تا چه اندازه از نظر تاریخی دقیق و معتبر باشد، به هرحال این مطلب ظرف مدت بیست و پنج سال به یکی از بندهای مهم در اصول اعتقادی مذهب جدید تبدیل گردید. بدین معنی که مبنای یک موعظه یا مژده انجیل را به وجود آورد ، موعظهای در مورد مرگ و رستاخیز عیسی (ع) که توسط پیروان وی بیان میگردد.
مرگ، و ظهورهای مکرر پس از مرگ حضرت عیسی (ع) به پیروانش، تأثیری چشمگیر بر جای گذاشت. همان گونه که در کتاب اعمال رسولان، باب دوم، آیات 36-22 آمده، این واقعه در تاریخ بین اسرائیل تجربه ای تعیین کننده بود:
«پس جمیع خاندان اسرائیل (بنی اسرائیل) یقیناً بدانند که خداوند همین عیسی را که شما مصلوب کردید خدا و مسیح ساخته است.» (کتاب اعمال رسولان، باب دوم، آیه 36)
به همین ترتیب، «رساله پولس رسول به رومیان» نیز اظهار میدارد که رستاخیز حضرت عیسی (ع) امری اساسی و بنیادین است:
«و عجب روح قدوسیت پسر خدا به قوت معروف گردید، از قیامت مردگان؛ یعنی خداوند ما عیسی مسیح (ع) .» («رساله پولس رسول به رومیان»، باب اول، آیه 4)
درمورد رستاخیز حضرت عیسی (ع) از قبر به اندازهای مطلب نوشته شده که می تواند یک کتابخانه نسبتاً بزرگ را پر کند و در طول تاریخ مسیحیت، بسیاری از مسیحیان، عید پاک اول، روز رستاخیز حضرت عیسی (ع) را به عنوان یک واقعه تاریخی پذیرفتهاند. دیگر مسیحیان بخصوص در عصر جدید، واقعه رستاخیز عیسی را به عنوان یک کار سمبولیک و به عنوان تأیید و حمایت خداوند از این شخص [حضرت عیسی مسیح] قلمداد نموده­اند.
آنچه از متن عهد جدید به وضوح به دست میآید این مطلب است که برای مسیحیان اولیه، رستاخیز حضرت عیسی (ع) به معنی برگرداندن حضرت عیسی (ع) به یک زندگانی دنیوی- آن گونه که وی قبلاً داشت- نبوده است. و نیز به صورت یک رشته الهامات و مکاشفاتی که تنها به درد اطمینان بخشیدن به حواریون میخورد که بدانند حضرت عیسی (ع) هنوز زنده بوده و با قدرت روحانی خویش در میان آنان حضور دارد، تفسیر نمیگردید؛ بلکه، در چشم این مسیحیان روزگار نخستین، این رستاخیز به معنای اعمال قدرت خارق العاده خداوند تبارک و تعالی در بلند کردن فیزیکی و واقعی حضرت عیسی (ع) ازمرگ و بالا بردن او به نزد خدای خویش و مقام منیع روحانی وی بوده است؛ بدین معنی، این اقدام، نوعی پیروزی بر مرگ قلمداد میشد.
به زودی این اعتقاد رواج پیدا کرد که عیسی مسیح (ع)، با مرگ خویش بر بالای صلیب، به نجات همه ابنای بشر برخاسته بود و در نوشته های اولیه عهد جدید (نظیر «نامه های پولس رسول»)، این واقعه مصلوب شدن و رستاخیز متعاقب آن، شامل انگیزهای برای نجات و رستگاری بود و با گذشت زمان و تبدیل شدن این واقعه به یک اصل نظری و عقیدتی در اجتماع اولیه مسیحیان، مرگ و رستاخیز حضرت عیسی (ع) دارای دو وجه و یا جنبه مختلف دانسته شد: رهایی مؤمنان از بارگناهان و برقرار ساختن اتحاد با خداوند در جهان و مردمان.
این دیدگاه مبتنی بر اهمیت رهایی بخش بودن واقعه، که در همان سالهای نخستین در مورد مرگ و رستاخیز حضرت عیسی (ع) به وجود آمده و رواج یافت، نشانگر محوریت حادثه «عید قیامت مسیح» نزد مسیحیان عالم است. از دل این حادثه، نه تنها موعظه یا مژده انجیل در مورد مرگ، رستاخیز و رستگاری حضرت عیسی (ع) و پیروان وی سربرآورد، بلکه با رشد و توسعه اصول نظری در نهاد یا مؤسسه اولیه مسیحی که به نام «اکلسیا»27 (کلیسا) خوانده میشد به خطابه و موعظهای درباره آنچه خداوند درباره حیات این شخص [حضرت عیسی مسیح (ع)] و از طریق این حیات [برای عموم انسانها] انجام میداد تبدیل شد.
د- سرآغاز جامعه مسیحی
طبق روایات مسیحی، پس از مصلوب نمودن وسپس برخاست حضرت عیسی (ع) از قبر، پیروان آن حضرت خود را مملو از حیاتی جدید و پر از عطایای روحی یافتند. در میان این عطایا می شد از حکمت، دانش و قدرت پیشگویی نام برد؛ و نیز قدرت تعلیم، انجام اعمال عجیب و غریب و صحبت کردن به زبانهای مختلف. این خصیصه اخیر را به نام «زبان شناسی»28 میخوانند. پیروان حضرت عیسی (ع) معتقد بودندکه خداوند، از طریق روح القدس، این عطایا را به ایشان موهبت نموده است و نیز اینکه این فوران و غلیان فیوض الهی خود دلیل محکمی بر این مطلب بود که عیسی (ع) هنوز در بین ایشان حضور داشته و کارهای خویش را به دست ایشان انجام می دهد. موقعیت زمانی این جوشیدن قدرتهای روحانی و الهی خداوند در نزد مسیحیان به نام «عید گلریزان»29 خوانده می شود.
جامعه مسیحی جدیدی که در بیت المقدس تشکیل شده بود، به اعمال عادی یهودیان ادامه میداد- پرستش، قربانی در معبد و الزامات شرعی تورات. هر چند که آنان به امید هر چه زودتر فرار رسیدن «اشتاتون»30 یا آخر زمان، دور هم جمع میشدند. بنابر سنن و روایات مسیحی، حضرت عیسی (ع) به اذن و کمک خدا از مرگ برخاسته و منصب روحانی شایسته خویش را درکنار خداوند به عنوان فرمانروای جهنم، اشغال نمود و ظهور مجدد وی در آخرالزمان به زودی واقع می شد و جامعه دوستان و پیروان وی می توانستند پرستش و عبادت مورد نظر خویش را به طور عادی انجام دهند؛ اما ایشان بر آداب و اعمال یهودی، پاره ای رسوم مخصوص به خود را نیز اضافه کردند و برگزاری مراسم در معبد بزرگ شهر با اجتماع در خانه ها، برای شنیدن سخنان پیروان حضرت عیسی (ع)، که به نام رسولان وی خوانده میشدند و تقسیم نان بین یکدیگر، تکمیل گردید (کتاب اعمال رسولان، باب دوم، آیات 47- 42)


اعضای خانواده حضرت عیسی (ع)، درهمان روزگار اولیه، به رهبران برجسته و نافذ این گروه تبدیل شدند و جیمز، برادر حضرت عیسی (ع)، رئیس جماعت [مسیحی] بیت­المقدس بود و پیتر نیز بیشتر در حوزه خارج از اورشلیم عمل میکرد (کتاب اعمال رسولان، باب 12، آیه 17، آیه 28). یکی از اولین مورخان کلیسا میگوید: این رهبری خانوادگی حداقل یک نسل بعد از جیمز ادامه یافت و بعدها به دست سیمون باکروپاس31، یکی ازپسرعموهای عیسی (ع)، افتاد. [8]
فعالیتهای تبلیغی و میسیونری نیز از همان سالهای نخست آغاز گردید و جماعت مسیحی مقیم فلسطین از همان آغاز بدین گونه کارها مشغول شدند . شکی نیست که این فعالیتها اوایل از دامنه محدودی برخوردار بود، چرا که درک پیروان عیسی (ع) از خود در قالبی کاملاً یهودی ریخته شده و شکل گرفته بود. قدیمیترین جماعت مسیحی خود را« بنی اسرائیلِ حقیقی» قلمداد میکردند و بدین ترتیب کاملاً احساس آشنایی و قرابت با یهودیان داشته خویشتن را بخشی از آنان به حساب می آوردند؛ بنابراین، فعالیت تبلیغی ایشان در جهت موعظه انجیل (یا بشارت اخباری خوش)، اول بار متوجه یهودیان بود.
با پخش و اشاعه اخبار بشارت آمیز مرگ و رستاخیز حضرت عیسی (ع) در بین مسیحیان، تعدادی از آنان به دین یهود درآمدند. جماعت مسیحیان که در انتظار مراجعه حضرت عیسی (ع) بودند، به زودی حتی در بین غیر یهودیان نیز تشکیل گردید و دمشق و شهر انطاکیه در سوریه، به مراکز مهم مسیحی تبدیل شدند.
شاید بتوان گفت در مراحل اولیه، جماعت بیت المقدس، که مقر حکومت و سلطنت حضرت داود (ع)، پایتخت [عبرانیان] و محل مصلوب نمودن وسپس رستاخیز و عروج حضرت مسیح (ع) بود، از همه با اهمیت تر بود و با این حال، این مرکزیت، با کارهای تبلیغی شخصی _که اگر نگوییم اولین نفر در بین مبلغان اولّیه دین مسیح بود، حداقل مهمترین آنان به حساب می آمد – شروع به تغییرنمود. به خاطر فعالیتها و تلاشهای وی بود که گروههای زیادی از اقوام غیر یهودی مرتباً به دین مسیحیت روی آوردند.
ه – متون مقدس دین مسیحی
برای مسیحیان اولیه، متون مقدس یهودیت از اعتبار و اقتداری شرعی برخورار بود. در زمان حیات حضرت عیسی (ع) کتاب تورات وکتب پیامبران در عهد عتیق به عنوان متون مقدس قلمداد می شدند، اما هیچ قانون نهایی، یا فهرست معتبر، از متون مقدس عبرانی وجود نداشت تا اینکه که در حدود سالهای 90 میلادی، شورای جابنه،32 تعداد سی و نه کتاب را به عنوان مجموعه کتب مقدس برگزید. قبل از این تاریخ، تعداد دوازده کتاب دیگر هم وجود داشتند که از ناحیه یهودیان و مسیحیان اولیه، به طوری یکسان، اختصاصاً محترم و مکرم شمرده می شدند، اما بالمآل از مجموعه متون قانونی (شرعی) یهودی مستثنی گردیدند. هر چندکه مسیحیان اولیه به احترام خود نسبت به این کتب ادامه دادند.
کمی پس از مرگ حضرت عیسی (ع) پیروانش شروع به نوشتن کردند و آثار مسیحی، در این شکل نخستین خود، بسیار عملی و از لحاظ ماهیت دقیق بود. این آثار شامل رسائل و یا نامههایی بودند. نامههای پولس رسول اولین نوشته های عهد جدید را تشیکل میدهند،که یکی از متون مقدس بنیادین مسیحیت محسوب می شود.
درخلال قرن اول میلادی، زمانی تعدادی نامههای پولس رسول را به عنوان مجموعه کامل از قوانین و مقررات مسیحی جمعآروی نموده و بدون شک به عنوان یک مجموعه واحد دست به دست میگرداندند. صاحبنظران متون مسیحی بر این فرضند که پس از رحلت پولس رسول، شرح زندگانی وی به قلم شده و بعدها در کتاب اعمال رسولان عهد جدید واردگردیده است؛ هر چند که از این موضوع که آیا شرح مختصر زندگی وی قبل و یا بعد از جمعآوری نامههای او صورت گرفته است؟ هنوز دقیقاً معیّن نمیباشد. به هر صورت، روشن است که بیوگرافی به دست داده شده در کتاب اعمال رسولان همواره با آنچه پولس رسول در نامه هایش راجع به خود می گوید، مطابقت ندارد.
درست در همین ایام، و بلکه چند صباحی قبل از آن، حدیث زندگی، تعالیم و مرگ حضرت عیسی (ع) بین پیروانش به طور شفاهی وجود داشت. این روایات، در آغاز میانه قرن اول میلادی، در اناجیل چهارگانه ثبت و ضبط گردید. هر چهار انجیل عهد جدید مربوط به ثلث آخر قرن اول میلادی میباشند.
بدین ترتیب، در حدود سالهای پایانی قرن اول میلادی، تعدادی از رسائل، خطبه ها و مواعظ، و نامه های متفرقه مسیحی در گردش بود. چنین به نظر می رسد که جوامع اولیه مسیحی در این زمینه که بخشی از این آثار را انتخاب نمایند کوشش خاصی به عمل نمی آوردند. هر چند که در مورد بعضی از این نوشته ها نوعی احترام به لحاظ داشتن عمومیت- اگر نگوئیم کاملا مدون و مضبوط -وجود داشت؛ بدین صورت که آنها را با احترام و تکریم بیشتری نسبت به بقیه حفظ میکردند، هر چند که هنوز هیچ کدام از آنها به عنوان یک «متن مقدس» انتخاب نشده و نسبت به بقیه صورت غالب پیدا نکرده بود.
در خلال قرن دوم میلادی عملاً یک دوجین اناجیل گوناگون ظاهر گردید. بسیاری از اناجیل مشکوک و یا مجعولی که بعدها، در قرون آتی، مورد توجه و مراجعه بعضی از مسیحیان قرار گرفت، مربوط به همین دوره از تاریخ مسیحیت است. ظهور این اناجیل مختلف در حدود سالهای 160-130 میلادی ممکن است جامعه مسیحی آن روز را واداشته تا در مورد اعتبار آثار دینی خود دست به انتخاب و تعیین تقدم بزنند.
نیروهای عمده دیگری نیز در قرن دوم بودندکه به این ضرورت انتخاب کمک کردند. نه تنها سیلی از اناجیل و یا سایر آثار مشکوک و جعلی به راه افتاده بود، حرکتهایی نیز وجود داشت که مسیحیان را به ارزیابی تقدمها وامی داشت. به عنوان مثال، حرکت یا نهضت پیروی از مارسیون33 بر این اعتقاد بود که دو خدا وجود دارد، اولی خدایی بدخواه و شریر که در عهد عتیق (یا تورات) الهام گردیده بود و دیگری خدایی خیرخواه ومهربان، خدای پدر، که در عهد جدید (اناجیل) توسط حضرت عیسی (ع) بدان بشارت داده شده بود. بنابراین، پیروان مارسیون بر این نظر بودند که متون مقدس دین یهود باطل و بی ارزش بوده و از این لحاظ آنها را از مجموعه متون مقدس و معتبر دینی مسیحیت کنار می گذاشتند. تا جایی که می توان با قطعیت اظهار نظر کرد، قانون مارسیونی، مشتمل بر ده نام از پولس رسول و روایتی منقح از انجیل لوقا بود، این اولین متن مدونی بود که مورد استفاده یک گروه مسیحی به عنوان یک متن مقدس معتبر قرار گرفت.
اولین اشاره و مراجعه دقیق به متن قانون عهد جدیدِ موجود، مربوط به سال 367 میلادی و در یک نامه رسمی آتاناسیوس34، اسقف اسکندریه، است. شواریی که در سال 382میلادی در رم برگزار گردید، فهرست کاملی از کتب قانونی (شرعی) نوشته های یهودی و مسیحی را به دست داد. بدین ترتیب، کتاب مقدس مسیحیت که از مجموعه کتب عهد عتیق و عهد جدید تشکیل یافته است، در اواخر قرن چهارم میلادی صورت نهایی و امروز خود را پیدا کرد..
نزد مسیحیان، مجموعة قانونی یا شرعی عهد جدید مورد توافق همگانی است . این مجموعه از بیست وهفت کتاب تشکیل شده است، اما چنین توافق همگانی نسبت به کتب عهد عتیق (قدیم) وجود ندارد. درحالی که تمام مسیحیان آن را نیز بخشی از متن مقدس به حسب می آورند. به خاطر مسائل تاریخی مرتبط با قانونی یا شرعی بودن [کتب مختلف] در داخل دین یهودی، تعداد کتبی که معتبر و قانونی دانسته می شوند، برای هر یک از فرقه های مسیحی متفاوت است.
کتاب مقدس عبرانی، پس از سال 90میلادی، بعضی از کتب خاصی را که مورد تکریم و احترام مسیحیان اولیه بود کنار گذاشت. مسیحیان، بخصوص پس از قرن اول میلادی، از تجربه یونانی کتاب مقدس عبری که به نام ترجمه سبعینی35 خوانده می شد استفاده می کردند. ترجمه مزبور،که در حدود سه قرن پیش از میلاد مسیح فراهم آورده شده بود، شامل بعضی از کتب مقدس بود که بعدها، وقتی مجموعه سی و نه کتاب در عهد عتیق به عنوان مجموعه قانونی و شرعی دین یهود به رسمیت شناخته شد، در بین آنها قرار نگرفت. بنابراین، مسیحیان، تمام کتبی را که در آن مجموعه ترجمه سبعینی گردآوری شده بود برای خود به عنوان کتب قانونی (شرعی) پذیرفتند.
در قرن چهارم میلادی، بسیاری از رهبران مسیحیت در منطقه شرقی جهان مدیترانه، اختلافاتی را که بین نوشته های قانونی کتاب مقدس عبرانی و متن ترجمه سبعینی وجود داشت، متوجه شدند . جرومه ، محقق و صاحب نظر غربی کتاب مقدس یهودی و نصاری در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم میلادی،که مسئولیت ترجمه عهد عتقیق و عهد جدید به زبان لاتین را بر عهده داشت -که بنام ولگیت36 شهرت دارد – کتبی را که در ترجمه سبعینی موجود بود، اما در کتاب مقدس عبرانی به چشم نمی خورد، تحت عنوان کتاب «مشکوک و مجعول» نامگذاری کرد. وی آنها را در ترجمه لاتینی خود آورد و در نتیجه مسیحیان، روی هم رفته به ا حترام خود بدین کتاب به عنوان متونی شرعی و قانونی ادامه دادند.
مدتها بعد از آن، در قرن شانزدهم میلادی، رهبران اصلاح طلبی که در طول نهضت پروتستان علیه سنن قدیمی مسیحیت درغرب اعتراض و انتقاد میکردند، موضع جدیدی را مورد این کتب مشکوک و یا مجعول اتخاذ نمودند. آنها قبول سنتی این کتب به عنوان متون مقدس دینی توسط مسیحیان را مردود دانستند و تنها قبول کردند که اینها تعدادی کتب سودمند هستند که برای خواندن مناسب می باشند و بدین ترتیب، مجموعه این کتب غیرمعتبر، درچاپهای عهد عتیق توسط کلیسای کاتولیک روم که مبتنی بر ولگیت (ترجمه لاتینی) می باشد به چشم می خوردند، اما تا این اواخر در بخش عهد عتیق از کتاب مقدسِ گروههایی از مسیحیت که از نهضت پروتستان سرچشمه گرفتهاند، حذف گردیده بودند، مگر بعضاً به صورت یک بخش جداگانه که بین دو بخش عهدین قرار داده شده است.
درست همان گونه که همه گروههای مسیحی روی تعداد دقیق کتب قانونی در مجموعه عهد عتیق توافق ندارند، به همین ترتیب نیز گروهها و افراد مسیحی روی منزلت کتاب مقدس اختلاف نظر دارند . در نزد بعضی از مسیحیان، کتاب مقدس، سراسر الهام خداوندی است (نظریه الهام تمام و کمال) و از نظر لغوی نیز لفظاً و معناً عین کلماتی است که از ناحیه خداوند تبارک و تعالی آمده است (نظریه عصمت و خالی بودن الفاظ). نزد ایشان، کتاب مقدس کلمه خدا است که لفظ به لفظ از طریق افرادی که مأمور رساندن این پیام بوده و خود هیچ گونه نقش در آن نداشته اند به ما رسیده است. نزد گروه و یا افراد دیگری از مسیحیان، کتاب مقدس، کلام الهی است که افراد صاحب الهام و بصیرت آن را نوشهاند و هر گونه نقص یا تضاد در متن کتاب مقدس به منزلت آن به عنوان کلام خداوند و وحی الهی لطمه ای نخواهد زد.
با رشد رشته تحقیق و پژوهش در متون عهد قدیم و عهد جدید در قرن نوزدهم و پخش و توزیع نتایج تحقیقات و تبعات ایشان، ناآرامی هایی در بین مذهبیون ارتودوکس به وجود آمد . علاوه بر این ،کشفهای علمی نیز در تباین آشکارا با اظهارات کتاب مقدس و اعتقادات سنتی مذهبی، نظیر نظریات اسقف اعظم اوشر37 در قرن هفدهم که از ناحیه بسیاری از مومنین مسیحی مورد پیروی واقع شده است، بود. اعتقاد اوشر بر این بود که دنیا در سال 4004 قبل از میلاد، در ماه اکتبر،به وجود آمده است؛ درحالی که کارهای لییل38 در زمین شناسی و داروین در بیولوژی در قرن نوزدهم با نشان دادن اینکه کره زمین بسیار بسیار قدیمی تر از این حرفهاست و اشکال زندگی بر روی آن نیز به هزاران هزار سال قبل بر میگردد، پایه های این اعتقاد را سست کردند. ناراحتی و یأس مؤمنین متعصب مسیحی، که بر این اعتقاد بودند که حقیقت کتاب مقدس بر دقت تاریخی داستانهای آن مبتنی بود، از این دستاوردهای جدید علمی تا حدی بود که مردان حساس و هوشمندی نظیر هنرمند مشهور جان راسکین39 در انگلستان را به این اظهار تأسف وا می داشت که:
«اگر این زمین شناسان مرا راحت می گذاشتند اوضاعم بسیار خوب می شد، اما آن پتکهای ناگوار و دهشتناک! من صدای چلنگ چلنگ آنهارا در پایان هریک از اصوات آیات کتاب مقدس می شنوم.»
بدین ترتیب، نظریه خلقت آن گونه که به طور سنتی از ناحیه بسیاری از مسیحیان سنتگرا پذیرفته شده بود، مورد حمله و هجوم علم قرارگرفته و بی ثباتی حاصل از آن بسیاری از مؤمنین را وادار ساخت تا نظریات خود در مورد فاقد اشتباه یا غلط بودن الفاظ کتاب مقدس را تغییر دهند.
همچنین، آنچه محققان و صاحبنظران در مورد متن کتاب مقدس انجام می دادند و تحقیقاتی که دراین مورد به عمل می آوردند نیز تا همین درجه تحریک کننده و خشم آفرین بود. یکی از اسقفهای کلیسا انگلیکن افریقا، که سابقه ای در تحصیلات ریاضی داشت، مطالب کتاب مقدس (عهد عتیق) را نقادانه مورد بررسی قرار داده، این طور حساب کرد که برحسب پاره ای مقرراتی که در اسفار پنج گانه یافت می شوند، کشیشان اولیه عبرانی، باید هر کدام روزانه دقیقاً 85 عدد کبوتر را تناول کرده و در هر دقیقه بین 400 تا 1500 گوسفند را قربانی کرده باشند. اسقف مزبور را از منصب خویش بازداشتند، اما تحقیق و تتبع نقّادانه تا حددودی راه خود را باز کرده بود.
امروزه بسیار از مسیحیان، دیگر اعتقادی به عدم و جود اشتباه یا غلط لفظی در کتاب مقدس ندارند و لذا کشفیات جدید علمی و یا بررسی نقادانه کتاب مقدس آرامش آنها را بر هم نمی زند. آنان بر این اعتقادتند که با وجود آن که ایشان باید دیدگاههای خود در مورد ترتیب زمانی وقایع، نظم، و ویژگی ماهوی کتاب مقدس را تغییر دهند، نتایج حاصل از تتبعات علمی و نقادانه به سختی می تواند تأثیری بر مبانی اساسی دینی موجود در کتاب مقدس مسیحیت بر جای گذارد. تشخیص این مطلب که اناجیل اربعه حاوی مطالب زیادی است که صرفاً جنبه افسانه ای داشته و واقعاً مطالبی صد درصد تاریخی نیست، هیچ از ارزش دینی متن آنها و یامقام و منزلتشان به عنوان یک سلسه موازین نظری، اخلاقی و عملی نمیکاهد.
در جمعبندی می گوییم که کتاب مقدس مسیحیان را باید در کتب عهد قدیم و عهد جدید جستجو نمود. جریان قانونی کردن و مشروعیت بخشیدن به این متون مقدس، جریانی بود که انعکاس دهنده سه قرن تحول تدریجی به شمار می آمد. در حدود اواخر قرن چهارم میلادی، قانون (متن شرعی) متن کتاب مقدس مسیحیت کم و بیش معین گردیده بود. منهای پاره ای اختلا ف نظرها پیرامون تعداد دقیق کتب معتبر و قانونی در مجموعه عهد عتیق، اجماع عقاید مسیحی بر این استوار است که کتاب مقدس مسیحیت کلام خداوند بوده، جنبه معیاری واصولی دارد و هر اندازه هم که در تفسیر کتاب مقدس اختلاف رأی و نظر وجود داشته باشد، یا هر چقدر که در مورد دقت تاریخی روایات موجود در کتاب مقدس مسیحی تباین و پراکندگی آرا موجود باشد، حداقل در میان همه پیروان حضرت مسیح (ع) این اتفاق نظر وجود دارد که «کتاب مقدس» کلام خداست و از این جهت برای همه اعتقادات و اعمال مسیحی اعتبار و اقتدار شرعی دارد.


و- حضرت عیسی (ع) و نسبت او با خداوند: قرن اول تا چهارم میلادی
آنچه در پایان قرن اول میلادی بسیار قابل توجه می نمود اعتقاد به محوریت حضرت عیسی (ع) برای دین جدید بود. نزد مسیحیان اولیه، وی به عنوان چهره ای تاریخی که خداوند متعال از طریق او عمل کرده بود ، شناخته می شد و اما نقش و عملکرد وی، آن گونه که در قرن اول میلادی تصور می شد، دقیقاً چه بود؟
مسیحیان بر این اعتقاد بودندکه کار و وظیفه حضرت عیسی (ع) به عنوان مسیح این بودکه خداوند را فاش و آشکار ساخته، به جهانیان بفهماندکه خداوند چگونه بود؟ آنان هچنینن مدعی بودند که مسیح برای پیروزی بر شیطان آمده و مرگ وی در واقع پیروزی بر شیطان وشرور در همه عالم بوده است. علاوه براین، آنها اظهار می داشتند که حضرت عیسی (ع) آمد تا نمونه یک حیات شایسته را که از طرف کسانی که هدیه مجانی نجات و رستگاری خداوند را می پذیرفتند به نمایش بگذارد. اما مسیحی که با عیسی (ع) یکی دانسته می شد چه کسی بود؟ آیا او وجودی الهی بود؟ یا اینکه موجودی بشری؟
دیدگاههای عهد جدید در مورد عیسی (ع): مسیحیان اولیه در وجود حضرت عیسی (ع)، انسانی را میدیدند که تولد یافته و پس از مدتی زندگی کردن وفات یافته بود. او تا آخر حیات خویش یک موجود انسانی باقی مانده بود، اما انسانی که خداوند به عنوان پسر خویش پذیرفته بود.40 این اعتقاد در عهد جدید، انجیل مرقس و کتاب اعمال رسولان، انعکاس یافته است. پولس رسول، در رساله دوم خویش به فیلّپیان، برای عیسی (ع) به عنوان مسیح یک هستی قبل از دنیا قایل می شود. مطابق این نظر، عیسی مسیح (ع) موجودی الهی بود که از ابتدای زمان، حیاتی روحانی و الهی داشت، اما وقتی به صورت یک انسان درآمد، خود را از آن صفات و قدرتهای الهی خالی نمود.همچنین انجیل یوحناء درداخلِ خودِ مجموعةِ عهدِ جدید، نیز دیدگاهی مشابه با این نظریه پولس رسول در مورد حیات ازلی عیسی (ع) اتخاذ می کند، اما اظهار می دارد که این جنبه الوهیت حضرت عیسی (ع) در تجسیم و تمثّل وی به صورت یک انسان، قربانی نگردید.
مفهومی که پولس رسول در رساله به فیلپیان، با ب 2، آیه 7 ارائه داده به عنوان روش برخورد «خلع الوهیت توسط حضرت عیسی مسیح» شناخته می شود (از ریشه یونانی kenosis به معنای خود را خالی کردن)، چرا که در متن رساله پولس می خوانیم که: «لیکن خود را خالی کرده صورت غلام را پذیرفت.» روش برخورد یوحنا به نام روش «لوگوس»41 (کلمه) شناخته می شود (که از همان واژه یونانی لوگوس به معنای کلمه است)، چون در انجیل یوحنا، باب 1، آیه 14 میخوانیم که :«وکلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد». این نظریات عرضه کننده آنچه مسیحیان به نام «مسیح شناسی»42 می خوانند می باشد. بدین معنی که مبحث «مسیح شناسی» عبارت است از اصول عقاید و نظریات در مورد شخص حضرت عیسی (ع) و کارهای وی. در این بحث تلاش می شود تا معنای «مسیح» روشن شده و نسبت یا ربط وی با خداوند نیز تبیین گردد.
سه مکتب مسیح شناسی در عهد جدید به چشم میخورند که در پایان قرن اول میلادی برای جوامع مسیحی آن روز شناخته شده بودند؛ اما یک سلسله سئوالات بدون پاسخ مانده بود.
مسیحیان می پنداشتند که حضرت مسیح (ع) وجودی الهی و روحانی بوده است، اما اینکه نسبت وجودی وی با خدای واحد چه بوده هنوز روشن نشده بود و از طرف دیگر، وی موجودی انسانی و دارای صفات بشری دانسته می شد، اما در این مورد هم رابطه و نسبت وی با سایر انسانها مشخص نبود. سئوال کلی دیگری هم که در مورد نسبت کلی همه انسانها با خداوند وجود داشت هنوز پاسخ داده نشده بود.
مسیحیان از همان ابتدا معتقد بودند که حضرت عیسی (ع) نسبت خاصی با خداوند داشت. علاوه براین، تجربه عید گلریزان(نزول روح القدس برحواریون عیسی (ع) و نیز عید یادگاری نزول تورات درطور سینا) آنان را متقاعد ساخته بود که یک جور نیروی خاص، که به نوبه خود به نحوی با خداوند و مسیح ارتباط و نسبت داشت، در میان آنان وجود داشت. ایشان می خواستند به نحوی بین خداوند؛ حضرت عیسی (ع) و این قدرت روحانی ارتباط برقرار کرده و با وجود این، موحد باقی بمانند. اما چنین ارتباط و هدفی چگونه قابل تحصیل بود؟ اگر حضرت عیسی هم موجودی الهی و هم موجودی انسانی بود، این مطلب چگونه تحقق می یافت؟ آیا وی مخلوقی شبیه به حوریان دریایی43 افسانه ای یونان بود؟ آیا وی وجود چند چهره ای بود که هر لحظه به شکلی در می آمد؟ آیا وی چهره ای عِلوی بود که تنها در ظاهر الوهی یا انسانی به نظر می رسید؟ آیا، مطابق اشارات و نشانه های عهد جدید، وی یک شخص بود یا دو نفر؟ اگر اینکه یک شخص بود، در این صورت این دو چیز (انسان بودن و الهی بودن) چگونه باهم جمع می شد؟ پاسخ به این قبیل پرسشها، برای مسیحیان قرون و اعصار بعدی گذاشته شده بود و افکار و اندیشه هایی که بعدها در تدارک پاسخ به این سئوالات استخدام گردید، در اثر دو قرن فکر و ممارست به دست آمد.
منبع: ریچارد بوش وهمکاران، جهان مذهبی؛ ادیان درجوامع امروز،ترجمه عبدالرحیم گواهی،تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1378ش، صص671 تا 745 با تلخیص وویرایش.
1. Gospel
2. New Testament
3. synoptic Gospels
4. Plavious josephus
5. Massiah
6. Christ
7. Yeshu
8. Baraitha
9. Mattai
10. Msqai
11. Todah
12. Mester
13. Buni
14. Tiberius
15. Pontius pilate
16. Suetonius
17. Quirinius
18. البته خوانندگان عزیز توجه دارند که ما مسلمانان، به حسب صریح آیة قرآن (سوره نساء، آیه 171)برای آن حضرت پدری قائل نیستیم و لذا استفاده از واژه «والدین» و یا کلمه پدر را جایز نمیدانیم.
19. Simon Peter
20. البته این یک دید مادیگرایانه و یا نفی یا حداقل توجیه علمی کننده! معجزات انبیاست که با داعیه اسلام در مورد پیامبران الهی و از جمله حضرت عیسی (ع) مطابقت ندارد.
21. Melecgut
22. Abba
23. Daddy
24. Fatherhood
25. Bathany
26. خوانندگان ارجمند توجه دارند که به اعتقاد مسلمانان، به استناد آیه مبارکه قرآن (سوره نساء، آیه 157) مخالفان و معاندان یهودی و رومی هرگز موفق به قتل و مصلوب نمودن حضرت عیسی (ع) نشده و بلکه امر ایشان مشتبه شده است.
27. Ekklesia
28. glossolalia
29. .The day of Pentecost در پنجاه روز یا هفت هفته بعد از عید فصح.
30. eschaton
31. simon bar clopas
32. council of javneh
33. marcionism
34. Athanasius
35. septuagint
36. vulgate
37. ussher
38. Lyell
39. john Ruskin
40. ما قبلاً‌نظر صریح قرآن را درباره این قبیل سخنان شرک آمیزکه دلیل روشنی بر تحریف کلام خدا در عهدین می باشد بیان کرده ایم.
41. logos
42. christology
43. Mermaid در افسانه های یونان حوری دریایی را می گفتند که نصف بدنش انسان و آن نصف دیگر ماهی بود.

در فضای سرد انتخاباتی، رای‌گیری برای تعیین جانشین رئیسی آغاز شد

https://www.iranintl.com/202406285174   رای‌گیری برای انتخاب جانشین ابراهیم رئیسی، رییس دولت سیزدهم در جمهوری اسلامی، از ساعت هشت  صبح روز ج...